مدیریت امور پردیس های استان گلستان

بیستم مهرماه، روز بزرگداشت حافظ

خواجه شمس الدین، متخلص به حافظ و معروف به لسان الغیب از بزرگترین شاعران غزل سرای ایران و جهان به شمار می رود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان های اروپایی ترجمه شد و نام او به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. در اشعار او اشارات اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او یافت می شود. آنچه از فحوای تذکره ها به دست می آید، بیشتر افسانه هایی است که از این شخصیّت در ذهن عوام ساخته و پرداخته شده است. با این همه آنچه با تکیه به اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر قابل بیان است آن است که او در خانواده ای متوسط می زیست و در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت ،از بر کرده و از همین رو، به حافظ ملقب گشته است.

در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفی ۷۵۸ ه‍. ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کرده است. (در قطعه ای با مطلع «خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلال الدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه به صورت ضمنی قید می کند که سه سال در دربار مشغول است. شاه مسعود تنها کمتر از یکسال و در سنه ۷۴۳ حاکم شیراز بوده است و از این رو می توان دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بوده است).

علاوه بر شاه ابواسحاق در دربار شاهان آل مظفر شامل شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز راه داشته است. شاعری پیشه اصلی او نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی دیگر (احتمالاً دیوانی) تأمین می شده است. در این زمینه نیز اشارات متعددی در دیوان او وجود دارد که بیان کننده اتکای او به شغلی جدای از شاعری است، از جمله در تعدادی از این اشارات به درخواست وظیفه (حقوق و مستمری) اشاره دارد.آرامگاه حافظ در شهر شیراز،امروزه یکی از جاذبه های مهمّ گردشگری به شمار می رود و بسیاری از مشتاقان شعر و اندیشه ی حافظ را از اطراف جهان به این مکان می کشاند.

دیوان حافظ که مشتمل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی است، تا کنون بیش از چهارصد بار به اشکال و شیوه های گوناگون، به زبان فارسی و دیگر زبان های جهان به چاپ رسیده است. حافظ را چیره دست ترین غزل سرایزبان فارسی دانسته اند .حافظ غزل عارفانه ی مولانا و غزل عاشقانه ی سعدی را پیوند زده است و از این آمیزه ، شگفتی تازه ای آفریده است.

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گِل باشی

من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

چنگ در پرده همین می دهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی

در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

نقد عمرت ببرد غُصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قِصه­ی مشکل باشی

گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی

حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی

منبع:  http://pakg.cfu.ac.ir به نقل از http://www.news.mohajerplus.com